تاکه پرسیدم ز قلبم عشق چیست؟ در جوابم این چنین گفت ! لیلی و مجنون فقط افسانه است عشق در ولایت سید علیست
ای صبا از من به اسماعیل قربانی بگو زنده بر گشتن ز کوی یار شرط عشق نیست عاشق دلداده آن باشد که در کوی حبیب تن به خاک و سر به نیزه سوی جانان میرود
زمستان خسته شد از بی
بهاری
دلم سخت می تپد از بی قراری دو چشم دوخته شد بر جاده سرد چقدر تلخ است این چشم انتظاری
الهم عجل لولیک الفرج